تجربه شخصی محمد ماکویی؛ دارنده مدرک کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
دیسک سشای و فشارنده بطری های پلاستیکی(پت) از تجارب نسبتا موفق من در زمینه ساخت بودند که هیچ کدام فروش خوبی نداشتند!
موفقیت این پروژه ها از آنجا بود که منی که فکر می کردم عمرا سازنده خوبی نیستم بخوبی متوجه گشتم می توانم چیزهای خوبی بسازم که از لحاظ فنی با کیفیت محسوب شوند.


تجربه من در زمینه پسماند خشک، غرفه های بازیافت، مرا به فکر انداخت که وسیله ای تولید کنم که حجم بطری های پلاستیکی( پت) تولیدی را به میزان قابل ملاحظه ای کم نماید. فشارنده بطری های پلاستیکی این کار را می کرد و حجم بطری ها را حتی تا 80 درصد کم می کرد.
از این فشارنده در خانه استفاده کردم و هنوز لذت استفاده از آن را زیر زبان و ته قلب حس می کنم.
دیسک سشای را در زمانی تولید کردم که از بد حادثه کارمند یکی از دفاتر سلامت شده بودم. این کار برای من زیادی کوچک بود، اما وفق اعتقاد بعضی از سینمایی ها، رل کوچک و بزرگ وجود ندارد و هنرپیشه کوچک و بزرگ وجود دارد، کار را بزرگ دیدم و فکر کردم چطور می توانم به بعضی از حرف و صنوف کمک کنم تا مشکلاتی که در حوزه "بهداشت" دارند و معمولا مورد ایراد مقامات بهداشتی قرار می گیرد را بر طرف نمایم.
کدورت آب معمولا از مسایل مهمی است که در استخرهای شنا مورد توجه قرار می گیرد و چون بسیاری از متصدیان استخرهای شنا توان تعیین کدورت آب استخر را ندارند توسط بازرس های بهداشت بخش های خصوصی و دولتی مورد "ایراد" واقع می شوند.
از دوران دانشکده به یاد داشتم که کدورت تقریبی آب را می توان با وسیله ساده ای به نام دیسک سشای انداره گرفت. این وسیله را تولید کردم، اما چون بازرس ها سختگیری کمی در مورد کدورت آب به خرج می دادند و از طرفی مایل نبودم توسط تبلیغات و یا رانت( کافی بود از بازرس ها بخواهم بر داشتن و نداشتن دیسک سشای استخرهای شنا سخت بگیرند!) کار خود را جلو ببرم بی خیال ادامه فعالیت در این حوزه شدم.
از سر نداشتن چاره دوباره سر از فعالیت در شرکت های آب و فاضلاب در آوردم؛ با این تفاوت که چون فعالیت در این زمینه را دوست نداشتم شرط کردم که نیمی از روزهای هفته را به فعالیت های محیط زیستی، برای بخش خصوصی واقعی و آدم های معمولی جامعه، اختصاص بدهم.
مدیر عامل استقبال کرد و گذشته از آن من اختیار این را پیدا کردم که از امکانات شرکت و افراد آن در جهت پیشبرد فعالیت های غیر آب و فاضلابی مدد بگیرم.
اینجا بود که کار کمپوست سازی عملا آغاز شد. کمپوست سازی بسیار شبیه تولید بیوگاز است و شاید این امر بود که مرا ناخودآگاه به این سو هل داد. تجربه پسماند خشک هم باعث شد که من کار با نوع دیگر پسماند، تر، را هم تجربه نکرده، کنار نگذارم.
قسمت پایانی