تجربه شخصی محمد ماکویی؛ دارنده مدرک کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
چالش جدی محیط کار چیزی بود که تا آن موقع با آن برخورد نکرده بودم.
چالش هم اینطور بود که به منی که تا آن موقع فقط کار فاضلاب کرده بودم امر شد که کار آب برازجان را صورت دهم.
چون حقوق بالا می گرفتم نتوانستم بلد نیستم بگویم؛ چرا که احتمالا فوری جواب "عاشق چشم و ابرویت نبودیم که استخدامت کردیم" را می گرفتم.
به یکی از بچه های ری آب، که هم رفیق بود و هم فوق العاده با سواد، زنگ زده و گفتم: "به دادم برس!"
گفت: "چه خبر شده؟"
گفتم: "کار آب به من داده اند"
گفت: "خب!"
گفتم: " من فقط کمی بیشتر از این می دانم که آب از اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده است"
با خنده گفت که نگران نباشم و کمکم می کند. کمک کرد و در سابقه کاری من "آبرسانی برازجان" همچون نگینی می درخشد!
این تجربه باعث شد متوجه شوم که اصلا اینطور نیست که کار اول آدم کاری باشد که او خوب نتواند از عهده انجام آن ها بر آید و چه بسا شدت علاقه به کار اول، آن را به مراتب بهتر از کارهایی در آورد که دیگران سال ها و سال ها و بارها و بارها تجربه اش کرده اند.
همانطور که قبلا گفتم از کار با مدیران دولتی خوشم نمی آمد؛ زیرا آن ها گاهی ما را مجبور می کردند با انجام کار بد پول خوبی بگیریم.
این موضوع به شدت با اعتقادات کاری من منافات داشت. صادقانه باید بگویم که همیشه از پول خوب خوشم آمده؛ اما در عین حال همواره دوست داشته ام در جایی کار کنم که سه ویژگی اساسی را داشته باشد: پول خوب بدهد، مرا به انجام کاری بگمارد که از آن لذت می برم و کار من به حال جامعه مفید باشد.
اوایل تقریبا هر سه مورد بالا در اختیارم بود، اما بعدها هیچیک از موارد بالا مشمول حال من نگردید!
اینکه چرا اوایل پول خوبی پرداخت می شد به دلیل این بود که همواره اعتقاد داشتند بخش خصوصی کار بهتر می کند و بنابراین لیاقت گرفتن پول بیشتر را دارد.
این اعتقاد بعدها تغییر کرد و به ویژه از دوره دکتر محمود احمدی نژاد به بعد معنای استفاده از ظرفیت بخش خصوصی این است که با پول کم کار خوب تحویل گرفته شود!!!؟
تجربه چالش برای من تجربه خوبی بود و این باعث شد دیگر به هیچ کار نویی "نه" نگویم. برای همین هم ارزیابی زیست محیطی، که درسش را خوانده بودم و عملی کار نکرده بودم، کردم و هم آنالیز اقتصادی طرح های عمرانی، که یادم نمی آید درسش را خوانده باشم، انجام دادم.
برای انجام کار خوب هم باید کار را بلد بود و هم باید زمان کافی انجام کار را در اختیار داشت.
انجام کارهایی که بلد نبودم( مثل برازجان) وقت زیادی از من می گرفت؛ اما تا زمانی که برای کار زمان مناسبی در اختیار بود می شد با داستان یک جورهایی کنار آمد....